محمد آرمينمحمد آرمين، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

گلهای زندگی ما

خداحافظی با سال 90...

1390/12/29 21:22
نویسنده : مامان الی
1,403 بازدید
اشتراک گذاری

          

عزیز دلم یک روز بیشتر به پایان سال 90 باقی نمونده. امسال خدا روشکر سال خوبی بود. امیدوارم سال 91 هم برای همه و همچنین خونواده ی ما سال خوب و پر برکت و پر از شادی و اتفاقات خوب باشه الهی آمممممین. دیروز جهاز کشون خاله جون بود به شما هم خیلی خوش گذشت کلی با بچه های هم سن و سال خودت بازی کردی... خلاصه روز خوب و شادی بود با اینکه همگی خیلی خسته شدیم اما خیلی خوش گذشت... جای پدر عزیزم خیلی خالی بود اما مطمئنم روحش درکنار ما بود، همیشه هست، حضورش رو در کنارمون و توی زندگیمون احساس می کنم و مطمئنم روحش همیشه شادهست و در جایی بهتر از اینجا داره زندگی می کنه.

                

عسلم، چقدر زود گذشت و داره دوباره بهار میاد... توی این یک سال احساس می کنم خیلی بزرگتر شدی الان دیگه به قول خودت آقا شدی قشنگ حرف میزنی و با همه ارتباط برقرار می کنی ، احساساتت رو به زبون میاری و هر چی توی دل کوچیکت میگذره بهمون میگی قربون اون دل پاک و قلب مهربونت شم مامانی.
به قول بابایی الان دیگه سه نفره شدنمون واقعا محسوس شده و روز به روز قند عسلمون داره مستقل تر از قبل میشه.

                   

بیشتر از هر چیز الان عشق ماشین هستی اونم ماشین زرد (عاشق رنگ زرد هستی). چند روز پیش بهم گفتی: مامانی واسم یه ماشین بخر که زرد باشه چراغاش روشن بشه درش هم باز بشه.
عاشق کارتون ماشین ها 2 هستی ، صد ها بار دیدی و همه ی صحنه هاشو از حفظی...
وقتی میام پای کامپیوتر میای میگی : مامانی واسم عکس ماشین زرد بیار چراغاشم روشن باشه.

وقتی سوار ماشین میشیم همش میگی: می خوام قان قان کنم . یاد گرفتی چراغای ماشین و روشن کنی و خودت بیشتر از همه ذوق زده میشی. چند روز پیش بهم گفتی: مامان پاشو بریم تو پارکینگ سوار ماشین بشیم آرمین قان قان کنه مامانو ببره بازار بعدش ببره خونه ی مامان جون،خب؟ ... الهی من فدای شیرین زبونیات شم گلم...

                    

چند تا شعر بلدی بخونی توپ سفیدم- یه توپ دارم قلقلیه - آقا پلیسه- اتل متل - تاب تاب عباسی -شیر و شکر دارم - و همین طور دیگه دو ماهی هست که می تونی صلوات رو درست بفرستی. قربونت بشم عزیز دلم وقتی شعر می خونی با اون لحن کودکانت خدا میدونه که چقدرررررر غرق لذت میشم.بیشتر از همه شعر شیر و شکر رو دوست داری جالبه که وقتی توی دلم بودی این شعر و واست می خوندم... شیر و شکر دارم من... یه دونه پسر دارم من... بچه که پسر باشه ... امید مادر میشه... اگر چه شیطون بلاست... عصای دست باباست... قوی و زورمنده ... شیطونه و می خنده... شیر و پلنگه پسر ... زبرو زرنگه پسر... لا لا لا لا لا...لا لا لا لا لا لا.. (که البته به جای پسر تو دو مصرع آخر من می خوندم آرمین که خودتم همین طوری یاد گرفتی)...

                       

همش دوست داری بری تو حیاط و بازی کنی مخصوصا وقتی میریم خونه ی مامان جون و شهاب (پسر خاله جون) هم که باشه دیگه هیچی... همش میری تو حیاط .همش میگی: مامان بریم خونه ی شهاب اینا با هم ماشین بازی کنیم... 

هنوزم  تلفظ بعضی کلمات رو اشتباه میگی که همین شیرینی حرف زدنت رو چند برابر می کنه...

ممنبی=سیب زمینی     آتمه=فاطمه
آشغبونه=آشپزخونه      کیبی=کیوی
اشغال=یخچال           ایننت =اینترنت           
پرتراغ=پرتغال

                    

 چهارشنبه سوری امسال هم طبق هرسال رفتیم خونه ی مامان جون و توی حیاط آتیش روشن کردیم.البته شما طبق معمول که از صداهای بلند می ترسی از صدای ترقه ترسیدی و این بود که زیاد بهت خوش نگذشت همش می گفتی می خوام برم تو ماشین بابایی قان قان کنم.یه فرق دیگه که امسال با سال های قبل داشت این بود که امسال عمو مهدی شوهر خاله جون هم که سال دومه به جمع خونواده ی ما اضافه شده هم بود و مستاجر جدید مامان جون هم که یه زن و شوهر  شمالی هستن هم بودند و خلاصه خیلی به همگی خوش گذشت البته جای دایی حسین خیلی خالی بود چون هنوز از تهران بر نگشته بود.

                   

 پسر نازم این روزا از بس هوا سرد و گرم میشه کمی سرما خوردی البته خدا رو شکر زیاد جدی نیست فقط کمی صدات گرفته گاهی وقتا آبریزش داری. امید وارم هرچه زودتر خوب خوب بشی ...

                    

وای چقد طولانی شد... در پایان خدای بزرگ و مهربونم رو هزاران بار شکر می کنم به خاطر این همه نعمت که به ما داده . به خصوص به خاطر سلامتیمون و به خاطر اینکه تو عزیز دلمونو بهمون عطا کرد. و از خدا می خوام همه ی فرشته های کوچولو رو واسه مامان و باباها حفظ کنه و همچنین تو رو هم برای من و بابایی نگه داره ...امیدوارم سال 91 سال خوبی باشه واسه ی تموم آدمای دنیا واسه مامانای مهربون و باباهای گل و همچنین نی نی های ناز و خلاصه همه... الهی همه شاد باشن و خوشبخت و همه ی روز های سال جدید از اول تا آخر واسه همه بهاری باشه و پر از اتفاق های خوب و شیرین... الهی آممممممین...

پیشاپیش نوروز 91 رو به همه خوانندگان این وبلاگ به خصوص به قندعسلم محمد آرمین و همسر مهربونم تبرررررررررررررریک میگم...

45902581193898480207 کارت پستال تبریک نوروز 1391

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی شیما وحدیث
1 فروردین 91 3:12
آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد . . . نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز . . . و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد . . . و به لبخند تو از خویش رها می گردد . . . و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد ............................... هرروزتان نوروز نوروزتان پیروز با آخرین پست سال به روزم ومنتظر جضورسبزت