ماه رمضون90...
سلام پسر گلم
ببخشید که وقت نکردم آپ کنم بیشترش به خاطر ماه رمضون و فشرده بودن کارام بود ....
و اما چندتا خبر جدید...
اولیش این که بالاخره نی نی عمه جون در تاریخ 25 /5/90 قدم های کوچولوش و به این دنیا گذاشت ... خوش اومدی نیایش گلم... تولدت مباااااارکککک عزیزم...
امسال ماه رمضون بابایی بعضی شبا بعد افطار مسابقه والیبال داشت و من و شما خونه تنها بودیم البته واسه دو سه تا از مسابقه ها شما به همراه عمو علی میرفتی واسه تشویق بابایی که خدا رو شکر نتیجه ش هم خوب بودو تیم بابایی به فینال راه پیدا کرد...
شبای جمعه و گاهی وقتا هم وسط هفته بعد افطار میرفتیم طرقبه که شما خیلی دوست داری و خیلی بهت خوش میگذشت و بازی میکردی ...
دیشب بعد افطار سه تایی رفتیم خرید که توی یه مغازه اسباب بازی فروشی اشاره کردی به یه ماشین و به من گفتی مامان ماشین پلیس قشنگه قربون شیرین زبونیات بشه مامانی ...بعدم بابایی واست اون ماشینو خرید بعدش همش میگفتی بریم خونه ماشین بازی!!!
مهمونیای افطاری امسال خیلی بهت خوش گذشت و حسااااااابی با نی نی های دیگه بازی میکردی حالا دیگه اسم تک تک شونو قشنگ صدا میزنی و باهاشون ارتباط کلامی برقرار می کنی هر چند هنوز هم نیاز به یه مترجم داری...
امسال ماه رمضون هوا خیلی گرم بود اما دیگه گرما تموم شد و دو سه روزه که هوا خنک و پاییزی شده... بعد ماه رمضون هم قراره بریم شمال امیدوارم هوا خوب باشه و بهمون خوش بگذره...
واما حرف زدنت که خیلی پیشرفت کرده و حالا جمله های 4 کلمه ای رو هم به خوبی میگی... وقتی آب می خوای میگی : مامان یکم آب بده ... بعد که بهت آب میدم میگی میییییییسسی بعد من میگم خواهش می کنم .بعضی وقتا هم میگی مییییییییسسی خاش می کنم !!!...عزیز دلم خیلی شیرین زبونی دوست دارممممممم عسل مامان ...
دیگه اکثر کلمه ها رو واضح ادا می کنی ... هر وقت مهمون میاد خونمون وقتی می خواد بره گریه می کنی و میگی: آرمینم ببر... اونقد گریه می کنی و اشک میریزی که بابایی مجبور میشه ببرت پایین و یه دوری بزنین تا آروم شی...
و اما چند تا عکس جدید از گل پسر ناز مامانی...
اینجا بهم گفتی مامان عکس بگیر بعدشم ژست گرفتی ...قربون اون لبخند نازت بشم عزیز دلمممم...
اینجا هم طبق معمول داری با کامیونت بازی میکنی خیلی دوسش داری...
یه عادت جدید و یه ذره بد پیدا کردی اینه که میری سر کشوی لباسات و دونه دونه لباساتو میاری و میگی مامان بپوش در طی روز 7 8 بار لباس عوض می کنی فک کنم در آینده می خوای مدل بشی عسلم...
و در پایان از تک تک عزیزانی که به من و پسرم لطف دارند و به اینجا سر میزنند و با کامنتهای قشنگشون من و دلگرم می کنند بی نهایت متشکرمممممم...